مقالات تحلیل تکنیکال

آموزش خط روند در تحلیل تکنیکال؛ برگرفته از کتاب تحلیل تکنیکال جان ج.مورفی

درک مفهوم روند به‌عنوان یکی دیگر از اصول تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی اهمیت بسیاری دارد. هدف تحلیلگران تکنیکال از مطالعه نمودارهای قیمتی، بررسی گذشته و پیش‌بینی آینده روند قیمت‌ها است. به طور کلی خط روند نشان‌دهنده جهت حرکت قیمت‌ها هستند. در حالت کلی بازارها دارای سه روند صعودی، نزولی و خنثی هستند. در ادامه به بررسی روند و انواع آن، خطوط حمایت و مقاومت، اصل بادبزن و… پرداخته شده است.

  • برای آشنایی و درک مفاهیم بیشتر تحلیل تکنیکال، مطالعه مقاله تحلیل تکنیکال چیست پیشنهاد می‌شود.

انواع خط روند در تحلیل تکنیکال

بازارها هیچ‌گاه در یک خط راست و جهت خاص حرکت نمی‌کنند. تغییرات قیمت بازارها به ‌صورت امواجی پی در پی مشخص می‌شوند که شامل موج‌های صعودی (پیک‌ها یا رالی‌ها) و موج‌های نزولی (حفره‌ها) هستند. برآیند حرکات این موج‌ها روند بازار را تشکیل می‌دهد.

همانطور که گفته شد سه روند صعودی، نزولی و خنثی وجود دارد. اکثر افراد تصور می‌کنند بازارها تنها دارای روند صعودی یا روند نزولی هستند، اما در واقع بازار یک روند بسیار مهم به‌نام روند خنثی نیز دارد، چرا که در بهترین برآورد حداقل در یک سوم مواقع، قیمت‌ها روند خنثی یا افقی به خود می‌گیرند. در حالت کلی هر معامله‌گر سه انتخاب خرید (ورود به بازار)، فروش (خروج از بازار) و نظاره‌گر برای معاملات خود دارد. در صورتی که بازار روند رو به رشد دارد، خرید می‌تواند مناسب باشد. روند نزولی و در حال کاهش نیز فرصت مناسبی برای فروش و خروج از بازار است. در وضعیت خنثی نیز می‌توان صرفا نظاره‌گر بود تا بازار روند صعودی یا نزولی حود را آغاز کند.

انواع خط روند در تحلیل تکنیکال

علاوه بر آنچه گفته شد روند بر اساس مدت زمان نیز به سه دسته تقسیم می‌شود:

  1. روند بزرگ
  2. روند متوسط
  3. روند کوتاه

هر روند جزئی از روند پس از خودش است و در عین حال خودش نیز می‌تواند شامل روندهای کوچک‌ دیگری باشد. لازم به ذکر است روند متوسط برای روش‌هایی که بر اساس تعقیب روند، کار می‌کنند از اهمیت زیادی برخوردار است. از روندهای کوتاه مدت می‌توان برای تنظیم زمان ورود و خروج از بازار استفاده کرد. در یک روند متوسط صعودی، روندهای کوتاه مدت کاهشی نیز فرصت خوبی برای ورود به بازار محسوب می‌شوند.

خطوط حمایت و مقاومت

پس از اینکه دانستیم خط روند در تحلیل تکنیکال چیست، باید بدانیم که خطوط حمایت و مقاومت نیز از دیگر مفاهیم مهم در تحلیل تکنیکال هستند. برای شناخت خطوط حمایت و مقاومت ابتدا لازم است نقاط سقف و کف تعریف شود. به بالاترین قیمت در یک بازه زمانی مشخص سقف و به پایین‌ترین قیمت کف گفته می‌شود.

خط متشکل از اتصال پایین‌ترین نقاط قیمت‌ در موج نزولی (نقاط کف) در یک بازه زمانی مشخص را خط حمایت می‌گویند. در محدوده حمایت تمایل به خرید به اندازه‌ای قوی است که بر فشار فروش غلبه می‌کند. در نتیجه شیب نزول صفر می‌شود و قیمت دوباره افزایش پیدا می‌کند. اما در مقابل، تعریف مقاومت عکس حمایت است، مقاومت خطی است که از اتصال چند سقف قیمتی در یک بازه زمانی به دست می‌آید، به این صورت که در آن محدوده فشار فروش بر خرید غلبه می‌کند و قیمت وارد کانال نزولی می‌شود.

خطوط حمایت و مقاومت

در هر نمودار می‌توان در بازه‌های زمانی مختلف تعداد زیادی خطوط حمایت و مقاومت رسم کرد. هرگاه قیمت در داخل سطوح حمایت و مقاومت به مقدار کافی نفوذ کند نقش این سطوح معکوس می‌شود و به یکدیگر تبدیل می‌شوند. به عبارت دیگر، سطح مقاومت تبدیل به حمایت و سطح حمایت تبدیل به مقاومت می‌شود.

حال میزان معامله در منطقه حمایت یا مقاومت از سه طریق تعیین ‌می‌شود:

  1. طول مدتی که قیمت در آن سطح باقی مانده است
  2. حجم معاملات
  3. چگونگی انجام‌شدن معاملات اخیر

هر چه قیمت در یک سطح حمایت یا مقاومت مدت زمان بیشتری باقی بماند، اعتبار بیشتری برای آن سطح ایجاد می‌شود. همچنین در صورتی که سطح حمایت با حجم معاملات بالا همراه باشد بیانگر تعداد زیادی از خریداران است و اهمیت آن خط حمایت را نسبت به زمانی که حجم معاملات کمتری اتفاق افتاده است بیشتر می‌کند. آخرین راه برای تعیین میزان اعتبار حمایت و مقاومت بررسی چگونگی انجام‌شدن معاملات اخیر است، به این صورت که ارائه تصویر از نحوه فعالیت معامله‌گران می‌تواند برای تشخیص عکس‌العمل آن‌ها نسبت به بازار به کار رود.

تبدیل حمایت به مقاومت و برعکس

همانطور که در بخش پیش گفته شد هرگاه قیمت به خط مقاومت و حمایت نفوذ کند، این سطوح جای خود را با یکدیگر عوض می‌کنند. به این صورت که هنگامی‌که نفوذ قیمت در سطح مقاومت به مقدار کافی باشد و از این سطح عبور کند این سطح تبدیل به خط حمایت می‌شود و بالعکس. درجه نفوذ قیمت نشان‌دهنده درجه اعتبار این خطوط است، به عبارتی هر چه نفوذ قیمت در خطوط حمایت و مقاومت بیشتر باشد، درجه اعتبار این خطوط بیشتر می‌شود. این قانون در زمانی که خطوط شکسته و نقش معکوس پیدا می‌کنند مورد اهمیت قرار می‌گیرد. همچنین لازم به ذکر است نظر معامله‌گران در رابطه با اعتبار نفوذ متفاوت است، برخی از آن‌ها 3 درصد نفوذ در داخل سطوح حمایت و مقاومت بزرگ و اصلی را معیاری برای شکسته شدن می‌دانند.

طریقه رسم خط روند در تحلیل تکنیکال

بعد از آشنایی با خط حمایت و مقاومت، نوبت به آموزش رسم خط روند در تحلیل تکنیکال می‌رسد. یکی از آسان‌ترین و مفیدترین ابزارهای تکنیکی برای استفاده تحلیلگران، خط روند نام دارد. خط روند صعودی، خط صافی است که از اتصال موج‌های (حفره‌های) نزولی (تصحیح‌گر) به یکدیگر و با شیب مثبت ایجاد می‌شود. در مقابل نیز خط روند نزولی، خط مستقیمی است اما با این تفاوت که از انتهای موج‌های صعودی به یکدیگر ایجاد می‌شود و شیب آن منفی است.

برای ترسیم خط روند صعودی در ابتدا باید حداقل دو حفره نزولی که حفره دوم بالاتر از حفره اول باشد، پیدا کرد. زمانی که قیمت از نقطه سوم شروع به رشد کرد، چارتیست با اطمینان نقطه 3 را انتهای حفره نزولی می‌داند و خط روند صعودی را با اتصال نقاط 1 و 3 به یکدیگر رسم می‌کند. برای رسم خط روند نزولی نیز به همین شکل اقدام کرده و در ادامه انتهای موج‌های صعودی را به یکدیگر وصل می‌کنند. در نهایت می‌توان به این نکته اشاره کرد برای رسم ابتدایی خط روند وجود دو نقطه و برای ایجاد یک خط روند معتبر وجود نقطه سوم لازم است.

روند تمایل دارد جهت حرکت خود را حفظ کند، پس زمانی که شیب قابل اطمینانی به خود می‌گیرد معمولا در همان شیب ادامه می‌دهد. خط روند علاوه بر مشخص کردن حد نهایی مراحل تصحیح روند، می‌تواند زمان تغییر جهت روند را نیز پیش‌بینی کند. تا هنگامی که خط روند شکسته نشده باشد می‌توان از آن به‌عنوان محدوده خرید یا فروش استفاده کرد.

چگونه میزان اعتبار خط روند را تعیین کنیم؟

طولانی‌تر بودن زمانی که خط روند در آن صحت خود را حفظ کرده باشد و تعداد دفعاتی که در برخورد با قیمت ایستادگی کرده است، از عواملی هستند که به خط روند اعتبار می‌بخشند.

برای درک بهتر این موضوع، روندی که 6 بار قیمت را لمس کرده و همچنان پایدار مانده است بسیار معتبرتر از روندی است که تنها سه مرتبه در برابر قیمت ایستادگی کرده است. علاوه بر این خط روندی که به مدت 8 ماه تاثیر خود را حفظ کرده است نسبت به روند 8 هفته‌ای یا 8 روزه اهمیت بسیاری دارد.

خط روند باید شامل تمام نوسانات قیمت باشد

در نمودارهای میله‌ای خط روند باید کاملا در بالا یا پایین میله‌های روزانه رسم شود. بعضی از چارتیست‌ها بر اساس مهم‌بودن قیمت‌های پایانی ترجیح می‌دهند خط روند را از اتصال قیمت‌های پایانی رسم کنند. باتوجه به اینکه قیمت‌ پایانی نشان‌دهنده نقطه کوچکی از نوسانات قیمت در طول روز است، استفاده از تکنیک به کارگیری کل فعالیت‌های قیمت‌ها برای رسم خط روند بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

حال زمانی پیش‌ می‌آید که قیمت در طول روز به داخل خط روند نفوذ می‌کند و در انتهای روز قیمت پایانی در مسیر خط روند به حرکت خود ادامه می‌دهد. در این صورت تحلیلگران دچار شک می‌شوند آیا این خط روند هنوز معتبر است یا خیر؟ در این شرایط یک پیشنهاد وجود دارد، خط روند اولیه حفظ و خط روند دوم نیز رسم شود، سپس به بررسی معتبربودن هر یک از آن‌ها اقدام شود. اما در حالت کلی قانونی برای چنین موقعیت‌هایی وجود ندارد، بهتر است زمانی که حرکت قیمت اعتبار خط روند اصلی را تایید می‌کند از نفوذ کوچک قیمت چشم‌پوشی کرد.

همچنین لازم به ذکر است تحلیلگران برای تشخیص اعتبار خط روند و حذف کردن خطوط مشکوک هنگامی که قیمت پایانی به قدر کافی در خط روند نفوذ پیدا نکرده است، از دو فاکتور قیمت و زمان استفاده می‌کنند.

چگونه خطوط روند به یکدیگر تبدیل می‌شوند؟

در قسمت‌های قبل گفته شد در صورتی که خطوط حمایت و مقاومت شکسته شوند، به یکدیگر تبدل خواهند شد. این قانون برای خط روند نیز صدق می‌کند. به عبارت دیگر خط روند صعودی (حمایت) در صورتی که به طور کامل قطع شود، به خط مقاومت تبدیل می‌شود و بالعکس. به همین خاطر رسم تمامی خطوط روند بر روی نمودار، حتی آن‌ها که شکسته شده‌اند اقدامی مفید است. یکی دیگر از کاربردهای خطوط روند، تعیین قیمت‌های هدف است. هنگامی که روند شکسته می‌شود، قیمت پس از تغییر جهت روند، به همان میزان رشد یا افت، در فاصله عمودی از خط روند به داخل خط نفوذ می‌کند.

اصل بادبزن

در این بخش به یکی دیگر از ابزارهای تحلیل تکنیکال تحت عنوان اصل بادبزن پرداخته شده است. گاهی بعد از آن‌که خط روند شکسته شد، قیمت پیش از شروع موج بازگشتی به سمت خط روند که حالا به یک مقاومت تبدیل شده است، کمی کاهش پیدا می‌کند. تصاویر زیر مثال‌هایی از اصل بادبزن هستند.

اصل بادبزن

همانطور که از تصاویر مشخص است، قیمت نتواسنته است از خط 1 نفوذ کند. در ادامه می‌توان خط دوم که اکنون شکسته شده است را رسم کرد. بعد از یک موج ناموفق دیگر، خط روند سوم رسم می‌شود. شکسته‌شدن سومین خط روند بیانگر اخطار قوی برای برگشت روند است. عبارت اصل بادبزن از شکل ظاهری این خطوط که به تدریج با بازشدن خود، شکل یک بادبزن را ایجاد می‌کنند، گرفته شده است.

شیب نسبی خط روند

اکثر خط روندهای مهم صعودی تمایل دارند در نزدیکی شیب 45 درجه حرکت کنند. از این رو برخی از تحلیلگران در ابتدا یک خط با زاویه 45 درجه که از نقاط مهم عبور می‌کند را به‌عنوان خط روند اصلی رسم می‌کنند. خط 45 درجه که یکی از تکنیک‌های مورد علاقه W.D.GANN بوده است، بازتاب کننده وضعیت صعودی و نزولی قیمت در زمانی است که قیمت و زمان به تعادل کامل رسیده باشند.

اگر خط روند بسیار شیبدار باشد نشان‌دهنده غیر قابل اعتماد و پایدار نبودن صعود و اگر خط روند صاف باشد نمایانگر ضعیف بودن و مشکوک بودن روند صعودی است.

خط کانال

خط کانال یا به اصلاح خط برگشت، از دو خط موازی (خط روند اصلی و خط کانال) در نمودار تشکیل شده است که مسیر روند سهم در طی زمان را نشان می‌دهد. این روند دارای شیب مثبت و منفی است. از خط روند اصلی برای ورود به بازار و خرید و از خط کانال به‌عنوان منطقه فروش استفاده می‌شود. لازم به ذکر است هر چه کانال به مدت طولانی‌تری حفظ شود، همان اندازه از اعتبار بیش‌تری برخوردار می‌شود. شکسته‌شدن خط روند اصلی بیانگر وقوع تغییر مهم در روند است اما شکسته‌شدن خط کانال نشان‌دهنده شتاب بیشتر در روند است.

خط کانال در تحلیل تکنیکال

عدم تشکیل کانال به وسیله نقطه‌ها، اخطاری در مورد ضعیف بودن روند است. به طور کلی ناتوانی حرکت قیمت (در یک کانال محکم) در رسیدن به هر یک از خطوط کانال معمولا بیانگر تغییر در روند است و احتمال شکسته‌شدن خط کانال دیگر را افزایش می‌دهد.

همچنین در صورتی که قیمت به مقدار قابل توجهی از خط کانال عبور کند، می‌توان دریافت با روند محکمی همراه خواهید بود. همانطور که گفته شد خطوط کانال از ابزارهای مهم اندازه‌گیری هستند. تحلیلگران با اندازه‌گیری عرض کانال به سادگی می‌توانند قیمت‌های هدف را در صورت شکسته‌شدن هر دو خط (خط روند اصلی و خط کانال) به دست بیاورند.

درصد تصحیح یا برگشت

باتوجه به آنچه تاکنون گفته شد، می‌توان دریافت که بعد از هر حرکت مهم در بازار، قیمت‌ها معمولا کمی به سمت روند قبلی خودشان برمی‌گردند و سپس حرکت در مسیر اصلی آغاز می‌شود. این حرکات معکوس قیمت، عموما به اندازه درصدهای قابل پیش‌بینی اتفاق می‌افتد. یکی از معروف‌ترین آن‌ها 50 درصد بازگشت است. علاوه بر این تصحیح یا برگشت، درصدهای حداقل یا حداکثر یا برگشت یک سوم و دو سوم نیز بسیار رایج هستند. به عبارت دیگر ارتفاع یک روند را می‌توان به سه قسمت اصلی تقسیم کرد و حداقل بازگشت را 33 درصد و حداکثر تصحیح را 66 درصد در نظر گرفت.

یک پیشنهاد در کتاب جان مورفی مبنی بر استفاده از ترکیب هر دو روش یعنی حداقل 33-38٪ و حداکثر 62-68٪ درصد وجود دارد. کاربران نظریه W.D.GANN نیز معتقدند که ساختار یک روند به 8 قسمت تقسیم می‌شود و نقاط 3/8 و 5/8 از اهمیت زیادی برخوردار هستند.

خطوط شتاب

خط شتاب در حقیقت ترکیبی از خطوط روند با درصدهای تصحیحی است که توسط Edson Gould طراحی شده است.  اختلاف اصلی میان خطوط شتاب و درصدهای تصحیحی یا برگشتی این است که خط شتاب تعیین‌کننده میزان سرعت روند صعودی با نزولی است.

برای رسم خط شتاب افزایشی در ابتدا بالاترین نقطه روند صعودی را پیدا کنید. این نقطه را با استفاده از یک خط عمودی به پایین نمودار، جایی که روند از آن‌جا شروع شده است، وصل کنید. سپس این خط عمودی را به سه قسمت مساوی تقسیم کنید. خطوط شتاب از اتصال نقطه ابتدایی با دو نقطه انتخاب‌شده در این خط عمودی مشخص می‌شود. در روند نزولی نیز عکس همین مراحل عمل کنید.

همانند تمام خطوط نامبرده در این مقاله، با شکست خط شتاب، نقش آن نیز عوض خواهد شد. بنابراین اگر خط بالایی (3/2) هنگام تصحیح روند صعودی شکسته شود و قیمت تا 3/1 ادامه پیداکند و سپس موج صعودی از آنجا آغاز شود،خط بالایی نقش یک مقاومت را ایفا می‌کند.

خطوط شتاب

خطوط بادبزن گان (Gann) و فیبوناچی

تحلیلگران با استفاده از نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال، می‌توانند خطوط بادبزن Gann و فیبوناچی را رسم کنند. رسم خطوط بادبزن فیبوناچی همانند روش خطوط شتاب است، اما با این تفاوت که خطوط فیبوناچی در فواصل 38٪ و 62٪ رسم می‌شوند و خطوط Gann از نقاط مهم سقف و کف با زوایای هندسی خاصی رسم می‌‌شوند. مهم‌ترین خط گان در زاویه 45 درجه از سقف و کف رسم می‌شود. کاربرد خطوط گان و فیبوناچی همانند خط شتاب است. نقش آن‌ها در زمان تصحیح روند نزولی، نقش حمایت است. زمانی که یک خط شکسته می‌شود، اغلب قیمت تا خط بعدی افت می‌کند.

خطوط بادبزن فیبوناچی

خط روند داخلی

نوع دیگری از خطوط روند وجود دارند که در داخل حرکات قیمت رسم می‌شوند و نقاط اوج یا نقاط پایینی زیادی را به یکدیگر وصل می‌کنند. بسیاری از چارتیست‌ها در تلاش هستند تا در تحلیل‌های خود از این روند استفاده کنند اما طریقه رسم آن‌ها بسیار وابسته به ذهن است.

روزهای بازگشتی

از دیگر مباحث زیربنایی در تحلیل تکنیکال، روزهای بازگشتی هستند. یک روز بازگشتی در دو حالت سقف یا کف رخ می‌دهد. روز بازگشتی سقف را می‌توان به این شکل تعریف کرد که قیمت در طی روز به نقطه بالایی جدیدی می‌رسد و سپس در همان روز قیمت کاهش می‌یابد و پایین‌تر از روز قبل بسته می‌شود. در روز بازگشتی کف نیز عکس این قضیه اتفاق می‌افتد. روز بازگشتی کف معرف نقطه اوج فروش است و شامل تغییر جهت ناگهانی قیمت در نقطه کفی است که خریداران دلسرد شده و بازار را ترک می‌کنند. در ادامه نیز با حذف فشار فروش یک فضای خالی را در بازار تشکیل می‌شود و قیمت سریعا با یک موج صعودی آن را پر می‌کند.

این نوع بازگشت در نمودارهای میله‌ای ماهانه و هفتگی نشان داده می‌شوند. هر میله در نمودارهای هفتگی نشان‌دهنده کل تحرکات قیمت در طول یک هفته است و قیمت پایانی در آخرین روز هفته رقم می‌خورد. لازم به ذکر است بازگشت‌های هفتگی از بازگشت‌های روزانه مهم‌تر هستند و بیشتر مورد توجه چارتیست‌ها است.

شکاف‌های قیمت و انواع آن

محدوده‌ای از نمودارها که در آن معامله‌ای انجام نشود، شکاف قیمت نام دارد. شکاف‌ها در روند صعودی نشانه استحکام روند و در روند نزولی نشانه ضعف روند هستند. در حال حاضر سه نوع شکاف وجود دارد که به اختصار هر یک از آن‎‌ها توضیح داده شده است.

شکاف شکست: اغلب شکاف شکست در پایان الگوهای قیمت اتفاق می‌افتد و اخطاردهنده آغاز حرکت معنی‌دار قیمت است. شکست‌های مهم در ناحیه سقف یا مقاومت‌های الگو زمینه‌ساز به وجود آمدن شکاف شکست هستند. شکاف شکست معمولا پر نمی‌شود. قیمت در شکاف‌های افزایشی ممکن است به بالای شکاف برگردد و قسمتی از شکاف را پر کند ولی بخشی از آن پر نمی‌شود.

شکاف فرار یا اندازه‌گیری: گاهی اوقات پس از مدتی حرکت، قیمت در حوالی میانه حرکت به سمت بالا جهش می‌کند و مجموعه‌ای از شکاف‌ها به نام شکاف فرار شکل می‌گیرند. این نوع شکاف نشان‌دهنده محدوده‌ای از بازار است که در آن قیمت به آرامی و همراه با حجم معاملات معمولی حرکت می‌کند. شکاف فرار در روند صعودی علامت تقویت قیمت و در روند نزولی علامت تضعیف قیمت است.

شکاف خستگی: آخرین نوع شکاف، شکاف خستگی است که در انتهای حرکات قیمت نمایان می‌شود. پس از آن‌که همه اهداف به دست آمد و دو شکاف شکست و فرار در طول روند شناسایی شد، تحلیلگر باید منتظر وقوع شکاف خستگی باشد. هنگامی که قیمت پایین‌تر از شکاف خستگی بسته شود به‌عنوان علامت پایان عمر روند تلقی می‌شود.

برگشت جزیره‌ای

عموما پس از ایجاد شکاف خستگی، قیمت در روند صعودی پیش از اینکه یک شکاف نزولی تشکیل دهد، به مدت یک یا دو روز یا حتی یک یا دو هفته در محدوده کوچکی نوسان می‌کند. این محدوده که فعالیت چند روزه را رها کرده و به‌صورت یک شکاف عمل می‌کند، همانند یک جزیره مشاهده می‌شود. شکاف خستگی صعودی که به دنبال خود یک شکاف شکست نزولی را داشته باشد، یک الگوی برگشت جزیره‌ای را تشکیل می‌دهد.

3/5 - (2 رای)

سایر مقاله‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا